روستای ماخونیک
همه ما در زندگی راجع به کوتولهها شنیدیم، کوتولههایی که بعضی در داستانها و بعضی در واقعیت وجود داشتند. اما الان میخواهیم شما را با روستای واقعی کوتولهها در ایران آشنا کنیم. روستای ماخونیک در جنوب خراسانجنوبی، نزدیک مرز افغانستان قرار دارد، که یک قرن پیش کوتولهها در آن زندگی میکردند. از معماری خانههایشان میشود پی برد که زمانی کوتولهها در آنجا ساکن بودند. از حدود ۲۰۰خانه، هفتاد یا هشتاد تا از آنها کمتر از ۲ متر ارتفاع دارند.
این خانهها درهای باریکی دارند که بدون خم شدن نمیتوان از آنها رد شد. سقف بعضی از آنها نیز ۱۴۰ سانتیمتر است.
ماخونیک به عنوان یکی از عجیب و غریب ترین و قدیمی ترین روستاهای ایران در بین کوه های خراسان جنوبی مخفی شده است. دور بودن این روستا از شهر، باعث شده تاثیرپذیری آن از زندگی شهری خیلی خیلی کم شود. به همین دلیل هم امکانات رفاهی کمی در این روستا دیده می شود. مردم ماخونیک ارتباط زیادی با جامعه بیرون از روستای خود ندارند اما با این حال همه آنها مهربان و زحمتکش هستند.
دلیل نامگذاری ماخونیک
تنها منابع تاریخی که در مورد علت نامگذاری روستای ماخونیک چیزی در آن نوشته شده، سفرنامه خراسان و سیستان است که به دست «کلنل چارلز ادوارد دبیت» نوشته شده است. در این کتاب که در عصر قاجار به ایران آمده توصیف هایی از این روستا و فضا معماری آن نوشته شده است.
اما به به طور کلی ماجراهای مختلفی برای نامگذاری این روستا روایت شده است. مثلاً در تعدادی از اسناد قدیمی از این روستا با اسم «ماد خنیک» یاد شده است. ترکیب دو کلمه ماد و خنیک این نام را به وجود آوردند. در زبان پهلوی و فارسی باستان کلمه «ماد» ماه هم گفته می شود. این کلمه شهر ترجمه میشود. به مرور زمان مادخنیک به ماخونیک تبدیل شده و به عنوان نام این روستا باقی مانده است.
اما در روایتی دیگر آمده که نام این روستا به دلیل رفتار اهالی آن ماخونیک گذاشته شده است. گفته میشود در زمان های قدیم، تعدادی از ماموران دولتی به این روستا آمدهاند. اما اهالی ماخونیک به خاطر ارتباط اجتماعی کمی که با غریبه ها دارند، از این افراد استقبال گرمی نکردند و به همین دلیل هم نام روستا را ماخونیک گذاشتند.
روایت سوم که آخرین روایت برای نامگذاری این روستاست، دلیل نامگذاری آن را به کوه نزدیک به آن ربط می دهد. شکافی که در کوه نزدیک به این روستا قرار دارد، با نام ماخونیک شناخته میشود. به همین دلیل هم مردم به مرور این روستا را با همان نام ماخونیک شناختند.
اهالی روستای ماخونیک
همانطور که گفتیم این روستا در خراسان جنوبی و شهرستان سربیشه قرار دارد. به دلیل نزدیکی این روستا به مرز افغانستان، تعداد زیادی از اهالی آن افغان هستند. در واقع افغان هایی که چندین سال پیش به ایران مهاجرت کرده اند، در این روستا ساکن شدند. به همین دلیل هم زبان و لهجه اهالی روستای ماخونیک، به لهجه افغان ها بسیار نزدیک است.
اهالی این روستا به مذهب و دینشان علاقه زیادی دارند. ماخونیکی ها همه سنی هستند؛ آنها پیرو ابوحنیفه نعمان بن ثابت (یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت) هستند. یک موسسه علوم قرآنی در روستای ماخونیک فعالیت دارد که اهالی این روستا و همچنین روستاهای اطراف، فرزندانشان را برای آموزش به آن می فرستند.
دلیل اصلی که باعث شهرت روستای ماخونیک شده، قد کوتاه همه اهالی آن است. ازدواجهای فامیلی بین اهالی این روستا و نوع تغذیه باعث شده در ماخونیک همه قد کوتاه باشند. سال ها پیش حداکثر قد مردم روستای ماخونیک یک متر و چهل سانتی متر بوده! اما امروزه با بهبود وضعیت تغذیه، رشد قد اهالی این روستا حالت نرمال رسیده است.
معماری حاکم بر روستا
سالها پیش مردم این روستا، داخل شکاف های کوه های این اطراف زندگی می کردند. این شکاف ها یا به صورت طبیعی روی کوه وجود داشتند یا با دست آنها را ایجاد می کردند تا به عنوان در زندگی مورد استفاده قرار بگیرد. به این شکاف ها شیله می گفتند.
مصالح آنچنانی در محیط اطراف این روستا وجود پیدا نمی شود. با این حال مردم ماخونیک باکمک خاک رس و چوب درختچه هایی که در این منطقه رشد میکنند، مثل بنه برای خود خانه می ساختند. این خانه ها خیلی ساده، کوچک و در فاصله های نزدیک به یکدیگر ساخته می شدند.
خانه های ماخونیک معمولاً در دو دسته خانههای کرشکی و خوشه ای ساخته می شدند. البته هر کسی توانایی داشتن این دو خانه را نداشت. فقط ثروتمندان روستا در کنار خانه کرشکی، خانه خوشه ای هم داشتند. به طور کلی خانههای این روستا یک متر از سطح زمین پایینتر ساخته می شوند. خانه های ماخونیک دیوارهای قطور و سقف کوتاه دارند. دلیل این نوع معماری در این روستا هم مقابله با سرمایی زیاد زمستان و گرم ماندن فضای داخل خانه در این فصل است.
آداب و رسوم اهالی روستای ماخونیک
آداب و رسوم و عادت هایی که اهالی این روستا دارند، شاید برای شما خیلی عجیب به نظر برسد. اما به هرحال این ها قوانین هستند که اهالی ماخونیک سالیان سال است که به آن پایبند هستند.
- همانطور که گفتیم اهالی این روستا با جامعه بیرون از روستای خود ارتباط چندانی ندارند. در چنین شرایطی مهاجرت کردن از روستای ماخونیک به شهر دیگر، به نوعی طرد شدن در بین اهالی این روستا محسوب می شود. به همین دلیل هم مردم این روستا تمایلی به جابجا شدن از روستای خود به جایی دیگر ندارند. البته تعداد کمی از آنها برای پول درآوردن به طور موقت از روستا خارج می شدند.
- شکار کردن بین اهالی روستای ماخونیک رواج ندارد. حتی عادت های غذایی آنها هم با دیگران تفاوت دارد. شاید باورتان نشود که ماخونیکی ها حدود ۸۰ سال پیش گندم را نمیشناختند و چیزی در مورد نان گندم نمی دانستند!
- مردم این روستا بسیار صلح طلب هستند و رعایت عدالت در بین آن ها موج می زند. به طوری که در مورد تقسیم کردن میوه های درخت ها، مساوات را کاملاً رعایت میکنند. مثلاً ممکن است به یک خانواده چند عدد زردآلو یا چند دانه عناب برسد. اما به هرحال این تقسیم به طور مساوی بین همه انجام می شود. در این روستا هرگز خبری از دزدی و غارت وجود نداشته است.
- ارتباط کم مردم این روستا با فضایی غیر از محل زندگیشان باعث به وجود آمدن باورهای اشتباه زیادی شده بود. مثلاً آنها تلویزیون را شیطان می دانستند و گمان میکردند فرزندانشان با تماشا کردن تلویزیون جادو می شوند! آن ها حتی فکر می کردند گوشت خوردن، سیگار کشیدن یا چای نوشیدن گناه محسوب میشود و از انجام دادن این کارها هم پرهیز میکردند!
- در مورد شکاف هایی که روی کوه نزدیک به این روستا وجود دارد برایتان توضیح دادیم. زمانی که یکی از اهالی این روستا دچار بیماری میشد، او را به این شکاف غار مانند در کوه می بردند تا درمان شود. هدف از این کار قرنطینه کردن بیمار و جلوگیری از بیمار شدن خانواده او و سایر اهالی روستا بود.
- قوانین مالکیت زمین در این روستا با قوانینی که در ذهن ما شکل گرفته تفاوت دارد. در روستای ماخونیک هر شخص علاوه بر مالکیت خانه خود، مالکیت محدوده جلوی خانه اش را هم به عهده دارد. این مسئله به این معناست به غیر از خانواده و نزدیکان شخص مالک، کسی نمی تواند در این محدوده خانه بسازد.
شغل مردم روستای ماخونیک
آب و هوای این روستا و مناطق نزدیک و آن بیابانی محسوب می شود. به همین دلیل کشاورزی کردن در این روستا کار ساده ای نیست. با این حال محصولاتی مثل شلغم، چغندر، سیر، یونجه و جو در این روستا کشت می شود. زمین های کشاورزی در ماخونیک ابعاد کوچکی دارند. میوه هایی که در این روستا برداشت می شود زردآلو، انجیر و عناب است.
در ماخونیک فضای سبز و چراگاه های آنچنانی وجود ندارد. به همین دلیل پرورش گاو و گوسفند در این منطقه امکان پذیر نیست اما اهالی این روستا با پرورش بز و نگهداری از آن دامداری میکنند. چون بزها در مقابل گرما و کمبود آب و غذا مقاوم تر هستند.
سبک پوشش مردم این روستا
پوشش مردم ماخونیک شباهت زیادی به لباس های بلوچی ها دارد. آنها شلوار، پیراهن و دستار را به عنوان لباس رایجشان می پوشند. اکثر لباس هایی که به دست اهالی این منطقه دوخته می شود، با کمک موی بز تهیه می شود. نخی که از موی بز به دست میآید، دوام و ماندگاری بالایی دارد و همچنین برای دوختن لباسهای گرم مخصوص زمستان آن بسیار کارآمد است.
پیراهن baraki ، جره jarred (نوعی جوراب)، تبره tobre ، زیرانداز و بند کفش از جمله پوشیدنیهایی هستند که با استفاده از موی بز دوخته میشوند. دو نوع کفش محلی هم در این روستا تولید میشود که به آن کدراک (kadrak) و چپت (cappat) گفته میشود. کدراک تکهای چوب درخت بنه است که تخت شده و با چند نخ روی پا ثابت میشود.
عادتهای غذایی مردم ماخونیک
احتمالاً فکر می کنید که در تمام دنیا مردم روز خود را با سه وعده غذایی اصلی صبحانه، ناهار و شام سپری میکنند. اما اهالی روستای ماخونیک این قانون را نقض کردند. آنها تا ۱۰ سال پیش روزشان را با دو وعده غذایی به شب می رساندند. البته این نوع از غذا خوردن چیز عجیب و غریبی نیست و در بسیاری از مناطق اروپا هم رواج داشته است.
همانطور که پیشتر گفتیم اهالی این روستا گندم را نمیشناختند و اکثر غذاهایشان را از همان محصولات کشاورزی که به دست خودشان کشت می کردند، به دست می آمد. مثلاً چغندر و شلغم از اصلی ترین مواد تشکیل دهنده غذاهای محلی این روستاست.
یکی از غذاهای محلی ماخونیک که پختک نام دارد، از ترکیب چغندر و شلغم پخته شده به دست می آید. آشپزهای این روستا چغندر با شلغم را خشک می کنند و برای پختن غذا در وعده های مختلف استفاده می کنند. مثلاً نوعی آش به نام کاچی در این روستا پخته میشود که از ترکیب همین مواد خشک شده با آرد و نمک به دست می آید.
یکی دیگر از غذاهای جالب این روستا پنبه دانه برشته شده است. این غذا معمولاً در فصل زمستان پخته می شود. پنبه دانه ها هم از مبادله محصولات این روستا در بازار بیرجند، وارد این روستا می شود.
فکر می کنید گرانترین غذا در روستای ماخونیک که مردم ثروتمند روستا آن را میخوردند چه چیزی بوده؟! شاید باورتان نشود که کشک غذای اهالی ثروتمندی روستا بود! آنها کشک را با سیر و روغن داغ می کردند و به عنوان یک غذای لاکچری با پختک میخوردند. البته تعریف کشک در این روستا با چیزی که ما از کشک می شناسیم تفاوت دارد.
دسترسی و اقامت
از بیرجند به سمت شهر سربیشه میرویم و از آنجا به سمت روستای ماخونیک مسیر را ادامه میدهیم. ماخونیک در فاصله ۱۳۱ کیلومتری بیرجند قرار دارد.
برای اقامت نیز ماخونیک امکان اقامت ندارد و باید به بیرجند برگردید هرچند پیشنهاد ما به شما رزرو آنلاین اقامتگاه های خراسان جنوبی از سایت اتاقک است.
حدیث از پیامبر اسلام که می فرمایند هر گاه زندگی بر شما سخت شد هجرت کنید این ادم ها باید به لحاظ شرایط بد اقلیمی از همان ابتدا به مناطق دیگری هجرت میکردن نا اینکه با سماجت و سختی زندگی کنند
اتفاقا بیشتر مردم ایران الان در فکر عمل کردن به این حدیث گهربار هستند.