رسم و رسوم عید نوروز ما ایرانیان، از اواسط اسفندماه شروع میشوند؛ یعنی همینکه عمو نوروز آن کوله پر از بارش را روی دوش میگذارد و میرود تا به خانه ننه سرما برسد، همینکه درختها تکانی میدهند به خودشان تا برای جوانه و برگ آماده شوند، رسم و رسومات عید نوروز هم سروکلهشان پیدا میشود. کاشت سبزه، خانهتکانی، چهارشنبهسوری، هفتسین، دیدوبازدید، عیدی و حتی سیزده به در!
نوروز و رسم و رسومش آنقدر کهنه و قدیمی است که حرف زدن و نوشتن از آنها کار سادهای به نظر نمیرسد. هر بار شروع میکنیم به نوشتن از نوروز، یک سمت ذهن را این پر میکند که چه طور حرف تازهای بزنم؟! اصلاً چه طور میشود از موضوع با این قدمت، مطلب تازه و خواندنی نوشت. با این حال رسم و رسوم ایرانیان در عید نوروز آنقدر برای ما عزیزند که میخواهیم آن را از زاویهای صمیمیتر برای شما تعریف کنیم وگرنه چه کسی پیدا میشود که مثلاً با خانهتکانی و چهارشنبهسوری آشنا نباشد؟!
کاشت سبزه؛ جوانه زدن روزهای پر از امید
سبزه سفره هفت سین با آن طراوت و تازگیاش آنقدر در باور نوروزی ما پررنگ و لعاب است که شاید یکی از مهمترین نمادهای نوروز هم محسوب شود. عکسهای نوروزی، بیلبوردها، تبلیغات و غیره، همه و همه سبزه را نماد آمدن بهار میدانند. اصلاً شاید اگر از کوچکترها بپرسیم چه چیزی شما را یاد نوروز میاندازد، اولین چیزی که به ذهنشان برسد، کاشت سبزه برای نوروز باشد. لذت بلند کردن پارچه نمدار از روی بذرهایی که مادرها برای هفت سین آماده کردهاند را کدام ما میتوانیم فراموش کنیم؟! هرچند شاید امروز خیلی از ما سبزه آماده تهیه کنیم؛ اما لااقل فلسفه سبزه، کاشت و امید را باور داریم.
کاشت سبزه یکی از زیباترین آداب و رسوم عید نوروز از روزگاران دور تا امروز است. باور کنید یا نه ایرانیان قدیم ۲۵ روز قبل از نوروز، روی دوازده ستونِ خشتِ خام، غلههای متفاوتی (گندم، برنج، جو، عدس، لوبیا، نخود، کنجد، باقلا و …) میکاشتند و اگر سبزهها رویش خوبی داشتند، نتیجه میگرفتند که سال پربرکتی در راه است. آنها روز ششم نوروز را بهعنوان نمادی از برکت و باروری به پخش این سبزهها در تالارها میگذراندند. هرچند مردم آن روزگار برای سبزههای خودشان جو و ارزن سبز میکردند؛ اما امروز ما برای انتخاب نوع سبزه، هیچ محدودیتی نداریم. فقط این را بدانید که باید دهه اول اسفند برای سبز کردن بعضی از سبزهها (تخم لیمو یا نارنج) دستبهکار شوید و برای سبز کردن عدس و گندم همان ده روز آخر اسفند کافی است.
خانه تکانی یا جاروبندان، رسمی بدون بدن درد!
عبارت خانه تکانی شما را یاد چه چیزی میاندازد؟ اگر ذهنیتِ فانتزی شما در لحظه شنیدن، تکان دادن یک خانه بزرگ در دست یک شخصیت انیمیشنی را تداعی نکند، احتمالاً اولین حس مشترکتان، تیر کشیدن کمر و ستون فقرات است! هرچند در باور ایرانیان خانهتکانی با مفهوم امروزی آن بسیار متفاوت بوده است. یکی از مهمترین رسومات عید نوروز در سالهای اخیر ایرانیان خانهتکانی است.
به گفته ایران شناسان، گذشتگان ما معتقد بودند که شیاطین، پلیدی و اهریمنها در گوشههای تاریک و دور از دسترس خانه لانه میکنند، به همین خاطر برای داشتن خانهای پاک برای لحظه سال نو، باید یک روز قبل تمام خانه جارو شود. آنها در انتهای روز خانهتکانی، جاروها را در گوشه خانه میگذاشتند و لباسهای مخصوص فصول گرما را بیرون میآوردند. درواقع در میان ایرانیان باستان که سازندگان رسم و رسوم عید نوروز بودهاند، فرصت خانهتکانی از اول دی و بهمن تا لحظه سالتحویل نبوده است! بلکه در یک شبانهروز قبل از نوروز خانوادهها دور هم جمع میشدند و خانهها را تکان میدادند!
خانه تکانی کمک میکند روحیه کار گروهی میان افراد خانواده هم بیشتر شود؛ اما تا امروز از خودتان پرسیدهاید چرا میگوییم خانه تکانی؟ مثلاً چرا نمیگوییم خانه تمیزی؟ خانه تکانیِ باستانی، منحصر به چوب زدن قالیها، مرتب کردن لباسها و محل طبخ و گرفتن خاک پشتیها بوده است. به تصویرش که فکر کنید، تکان را حس میکنید و احتمالاً صدای چوب زدن قالی هم به گوشتان میرسد.
چهارشنبه سوری؛ رسمی برای اسپند، آتش، شادی
جشن سهشنبه آخر سال یا چهارشنبه سوری هم آنقدر به گوش ما و شما آشناست که وقتی حرفش را هم میزنیم صدای فشفشه و تق تق ترقه را میشنویم. شاید حتی بوی چوب سوخته و حس گرمای آتش هم چاشنیاش شود. سهشنبه آخر سال یکی از شادترین رسم های عید نوروز است. در این جشن، درست هنگام غروب آتشی بزرگ بر پا میکردند و آن را تا طلوع آفتاب روشن نگاه میداشتند.
پریدن از روی آتش نمادی از دور کردن بیماریها بوده است. دود کردن اسفند، جارو سوزی، سوزاندن وسایل کهنه، ریختن خاکستر آتش به بیرون خانه و غیره هم اقداماتی در جهت دفع بلا بوده است. اینکه چرا عنصر اصلی این رسم و رسوم عید نوروز آتش است، به اعتقاد ایرانیان باستان برمیگردد. آنها آتشافروزی را نمادی از بیرون کردن عناصر منفی میدانستند. البته در متون تاریخی اشاره دقیقی به عبارت چهارشنبهسوری نشده اما جشن آتش درست ۶ روز قبل از نوروز برگزار میشده است.
مردم در این جشن باشکوه کوزههای سفالی خود را از بالای بام به پایین پرت میکردند و کوزهای جدید را برای خودشان جایگزین میکردند. آنها باور داشتند که بلاهای سال قبل با شکستن کوزه از بین میرود. مادرها کنار تنور نان میبستند و با آجیل و شیرینی از دیگران پذیرایی میکردند.
یکی از رسم و رسوم عید نوروز که از گذشته برجایمانده، قاشق زنی است. در این رسم، کوچکترها برای به دست آوردن تنقلات بیشتر، پارچه بر سر برای قاشق زنی راه میافتادند در کوچهها و دختران جوان فالگوش نیتهای خود میایستادند. هرچند امروزه ممکن است بسیاری از این کارها در شهرهای بزرگ ایران طرفدار نداشته باشد، اما هنوز هم دور هم جمع شدن سهشنبه آخر سال و پریدن از روی آتش، لذتی است که از دستش نمیدهیم.
بیشتر بخوانید: مسافرت در نوروز