از آنجایی که در تعطیلات نوروز معمولاً بیشتر مسیرها و شهرها شلوغ میشوند، تصمیم گرفتیم که در اواخر اسفندماه سفری کوتاه به شهر یزد داشته باشیم.
شروع سفر از ابیانه
در حال چک کردن مسیر سفر متوجه شدم که روستای ابیانه درست در میان مسیرمان قرار دارد. مدتها بود به دلیل علاقه زیادی که به بافتهای روستایی دارم دوست داشتم ابیانه را ببینم. پس فرصت را مناسب یافتم و به همراهانم پیشنهاد دادم که در بین راه چند ساعتی را به گشتوگذار در ابیانه اختصاص دهیم.
سفر دو روزهمان را با خودروی شخصی آغاز کردیم. در بین راه ۱۰ دقیقه برای صرف صبحانهای مختصر که با خود آورده بودیم توقف کردیم و سپس به مسیر ادامه دادیم. از تهران تا کاشان تقریباً هوا سرد بود و وقتی که وارد جاده ابیانه شدیم با منظره برفی روی کوهها و کنار جادهها مواجه شدیم. هرچه پیش میرفتیم هوا سردتر میشد. اگر در زمستان به ابیانه سفر میکنید حتماً لباس گرم، پتوی مسافرتی و کفش مناسب همراه خود داشته باشید.
هزینه ورودی به ابیانه
برخلاف تصورمان جاده آسفالت شده، دوطرفه، صاف و هموار بود و ما بهراحتی به روستا رسیدیم. در ابتدای روستا هر ماشین سواری باید مبلغ ۱۰ هزار تومان را بهعنوان هزینه ورودی پرداخت میکرد.
گشت در روستای ابیانه
در ورودی ابیانه دفترچه راهنمای کوچکی که اطلاعاتی درباره تاریخچه روستا در آن نوشته شده بود و نقشهای که مسیر مکانهای دیدنی روی آن مشخص شده بود را در اختیار گردشگران میگذاشتند. در اوایل جاده روستا هتل بزرگی قرار داشت و هرازچندگاهی هم تابلوهای اقامتگاه بومگردی به چشم میخورد که بیشتر حالت متروکه داشتند و بیشباهت به اقامتگاه بومگردی بودند!
به این دلیل که مسیر ماشینرو برای بازدید از روستا وجود ندارد. ماشین را در بالای روستا پارک کردیم و پیاده به سمت روستا حرکت کردیم. در ابتدای مسیر خانمی انواع لواشک و آلوچههای خوشمزه خانگی، دمنوش، شوید خشک و هستههای بو داده شده زردآلو را میفروخت؛ ما پس از خرید محصولات خوشمزهشان به مسیرمان ادامه دادیم.
خرید صنایع دستی، کمک به اقتصاد محلی
این اواخر کتابی با عنوان اکوتوریسم خوانده بودم که در آن نوشته شده بود: «همیشه سعی کنید از محصولات روستاییان بهویژه زنان حمایت کنید زیرا بهعلت محدودیتهای مختلف در مناطق روستایی زنان دسترسی کمتری به تحصیلات، شغل، درآمد و قدرت دارند. به این وسیله زنان روستایی میتوانند از استعدادها و تواناییهایشان در زمینههای مختلف مثل صنایعدستی و هنرهای بومی برای تقویت جریان گردشگری بهره بگیرند و به اقتصاد خانواده خود کمک کنند. در نهایت ایجاد این فرصتهای شغلی باعث افزایش خوداتکایی اقتصادی و خلاقیت و امید به زندگی آنها میشود. اینگونه ما هم سهم کوچکی در خوشحالی آنها پیدا میکنیم.» البته اشتباهی که ما مرتکبش شدیم این بود که در همان ابتدای مسیر همه چیز خریدیم و نمیدانستیم که در ادامه راه هم خانمهای دیگری هستند که محصولات خانگیشان را میفروشند.
امامزاده روستای ابیانه و کوچهباغهایی پر از زندگی
پس از اینکه از امامزاده کوچک روستا، به نام امامزاده یحیی و عیسی، بازدید کردیم بقیه وقتمان را به قدم زدن در کوچهپسکوچههای روستا گذراندیم و از دیدن منظرههای برفی اطراف، خانههای روستایی اخراییرنگ، کوچههای تودرتو، لباسهای محلی و روسریهای گلدار زنان و شنیدن صدای آرامشبخش جویهای زلال و شرشر آبی که از ناودان خانهها سرازیر میشد لذت بردیم. در طول مسیر با گردشگرانی از کشورهای مختلف برخورد کردیم که دیدن این مناظر برایشان بسیار لذتبخش بود.
اما ناگفته نماند که در بعضی از کوچهپسکوچهها خیلی از خانهها به نظر متروکه میرسیدند و به درهایشان قفل زده شده بود. در کل کوچهپسکوچههای قشنگی داشت که به یک بار دیدنش میارزید ولی تصور من از ابیانه روستایی پرجنبوجوش و زندهتری مثل ماسوله و کندوان بود. فکر میکنم دلیل ایستایی روستا کم بودن و پیری جمعیت بود. البته زمستان هم بود و شاید اگر در فصل بهار یا تابستان به این روستا سفر کنیم هم هوای بهتری خواهد داشت و هم شکوفهها و سبزی درختان به سرزنده شدنش کمک بسیاری خواهد کرد. بعد از حدود سه ساعت گشتن در روستا و صرف غذایی که با خود برده بودیم، حدود ساعت ۲ ظهر به مسیرمان ادامه دادیم.
(زمان پیشنهادی برای بازدید از روستای ابیانه: ۲ تا ۳ ساعت)
نایین، شهر صنایع دستی
بعد از دیدن ابیانه به سمت نایین حرکت کردیم. تصمیم گرفتیم از داخل شهر برویم که نایین را هم ببینیم. نایین پر از مغازهها و کارگاههای گلیمبافی و عبابافی بود که در زیر زمین قرار داشتند. به دلیل اینکه در تابستان زیرزمین خنکتر است. پیرمردهایی در این کارگاهها مشغول بافتن گلیم و نخریسی بودند که گلیمهای خیلی قشنگی داشتند و با قیمتهای خوبی آنها را میفروختند. این گلیمها برای خرید سوغاتی گزینههای بسیار خوبی بودند، قیمتها به نسبت طرح و اندازه متفاوت بودند اما گلیمهای یک متری بین ۶۰ تا ۸۰ هزار تومان قیمت داشتند و گلیمهای بزرگتر، تا حدود ۳متر، بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان بودند. ما پس از خرید چند گلیم بهعنوان سوغات، حدود ساعت ۶ بعدازظهر، به مسیرمان ادامه دادیم.
ارده شیرهها اردکان
در مسیر به شهر اردکان رسیدیم که ارده و شیرههای معروفی دارد. از ابتدای شهر مغازههای اردهفروشی با فاصله کم و به تعداد زیادی وجود دارند و ما هم پس از توقفی کوتاه و خرید ارده و شیره انگور و توت، که حدوداً ۶۰ هزار تومان شدند، به راهمان ادامه دادیم. بعد از گذشت ۱۵ دقیقه به شهر میبد رسیدیم و چون همگی خسته بودیم تصمیم گرفتیم شب را به جای یزد در میبد بگذرانیم و صبح فردا پس از کمی گشتوگذار در شهر و دیدن چند آثار تاریخی به سمت یزد حرکت کنیم.
اقامت در میبد
از قبل اسم چند اقامتگاه بومگردی را در شهرهای عقدا، اردکان، میبد، یزد و تفت پیدا کرده بودم. برای اینکه در هر جایی که توقف داشتیم وقتمان را صرف گشتن به دنبال اقامتگاه نکنیم. چون مشخص نبود که در کدام شهر توقف میکنیم اقامتگاهی رزرو نکرده بودیم و وقتی تصمیم گرفتیم که شب را در میبد بمانیم پیشنهاد خانه عطار که قبلاً در سایتها عکسهایش را دیده بودم و بازخوردهای خیلی خوبی دربارهاش خوانده بودم، دادم.
پس از گذشتن از کوچه خشتی قشنگی که طاق زیبایی داشت به در یک خانه قدیمی برخورد کردیم. زنگ زدیم و آقای بسیار خوشبرخوردی در را باز کردند. گفتیم میخواهیم اگر جای خالی دارند شب را در آنجا بمانیم. گفتند که مشغول خانهتکانی برای عیدند ولی مهمان را رد نمی کنند و اگر ما بخواهیم یک اتاق تمیز دارند که میتوانند در اختیارمان بگذارند. ما هم وسایلمان را آوردیم و در خانه فوقالعاده زیبای عطار مستقر شدیم و آقای عطاری با چای تازهدم از ما پذیرایی کردند.
خانه عطار
خانه عطار که حدود ۲۰۰ – ۳۰۰ سال قدمت داشت و بهزیبایی بازسازی شده بود، فضای دلباز و بزرگی داشت با بادگیرهای جذاب و در و پنجرههای قدیمی و اتاقهای پر از طاقچه که جذابیتش را چندین برابر کرده بود. اتاقها در این فصل با بخاری و اسپلیت گرم میشدند. من همیشه از دیدن این مدل اقامتگاهها که هماهنگ با بافت تاریخی شهرند لذت میبرم مخصوصاً از دیدن آسمان پرستاره و آرامش شبها!
بازدید از میبد
پس از خوردن صبحانه محلی خوشمزه که در اقامتگاه برایمان حاضر کرده بودند برای بازدید از چند آثار تاریخی میبد به راه افتادیم. اول از چاپارخانه میبد بازدید کردیم که حالا تبدیل به موزه پست شده و با فاصله کمی از کاروانسرای عباسی و روبهروی یخچال خشتی میبد قرار گرفته است.
سپس به کاروانسرای شاه عباسی رفتیم که گویا یکی از کاملترین کاروانسراهای سبک صفوی است و داخل هر حجره آن مغازهها و کارگاههای صنایع دستی قرار دارد و موزه زیلو و موزه سفال در داخل این کاروانسرا قرار دارد. پس از کاروانسرای عباسی به سمت یخچال خشتی میبد رفتیم که یکی از نمونههای سالم باقیمانده از این نوع است که با طراحی متفکرانه ماهها یخ را تا رسیدن فصل تابستان حفظ می کرد.
(زمان پیشنهادی برای بازدید از چاپارخانه: ۱۵دقیقه، برای بازدید از کاروانسرا : ۳۰ دقیقه و برای بازدید از یخچال خشتی : ۱۰ دقیقه)
میبد شهر سفال و سرامیک
میبد به شهر سفال و سرامیک معروف است و کارگاهها و مغازههای سفالفروشی زیادی دارد که سفالها را با تنوع زیاد در طرح، رنگ و قیمتهای مناسب میفروشند. ما ۳ فنجان خریدیم که هر کدام تقریباً ۸ هزار تومان بودند و چند گلدان سرامیک نقاشی شده در اندازههای مختلف به قیمتهای ۵ تا ۲۰ هزار تومان که مجموعاً حدود ۶۰ هزار تومان شدند.
(زمان پیشنهادی برای گشتن در مغازه های سفال فروشی : ۱ ساعت و نیم)
باغ دولتآباد شهر یزد
حدود ساعت یک به اقامتگاه عطار برگشتیم و پس از استراحت کوتاهی وسایلمان را جمع کردیم و به سمت یزد حرکت کردیم. پس از گذشت حدوداً یک ساعت به یزد رسیدیم و مستقیم به طرف باغ دولتآباد رفتیم. این باغ، یکی از باغهای قدیمی شهر یزد است. قدمت آن به اواخر دوره افشاریه برمی گردد و بادگیر عمارت آن بلندترین بادگیر خشتی شناخته شده در جهان است. این باغ بسیار دلباز و زیباست بهطوریکه می توان ساعتها در آن قدم زد و از منظرههای بینظیرش لذت برد. در باغ دولتآباد فروشگاههای صنایع دستی هم وجود دارد که برای خرید سوغاتی گزینه بسیار مناسبی است.
(زمان تقریبی برای دیدن باغ دولتآباد: ۱ساعت)
مجموعه امیرچخماق یزد و بازار خان
پس از کمی گشت زدن در باغ دولتآباد به طرف مجموعه امیرچخماق یزد رفتیم و در میدان امیرچخماق فالوده یزدی خوردیم و از تماشای اطراف لذت بردیم. مجموعه امیرچخماق یزد شامل بازار، تکیه و دو آبانبار است که قدمتشان به دوره تیموریان میرسد. آبانبارها بسته بودند و ما هم فقط به تماشای مسجد اکتفا کردیم.
از شیرینیفروشی معروف «حاج خلیفه علی رهبر» که دور میدان است باقلوا خریدیم. انواع و اقسام باقلوا، قطاب، پشمک، کیک یزدی و شیرینی برنجی در بستهبندیهای کوچک و بزرگ و با بهترین کیفیت را میتوانید از اینجا تهیه کنید. باقلواهای بزرگ حدوداً ۴۰ هزار تومان بودند و باقلواهای کوچک حدوداً ۲۰ هزار تومان. بعد از خرید شیرینی چرخی در بازار خان، که گویا قدیمیترین بازار یزد است، قدم زدیم. بیشتر مغازههای این بازار طلافروشی بودند و برای ما جذابیت خاصی نداشتند. از مغازهای که در نزدیک بازار خان بود «شمد»، که یکی از سوغات یزد است و بهعنوان روانداز در هوای معتدل استفاده میشود، خریدیم.
خانه هنر و خانه باران
در تریپ ادوایزر خوانده بودم که خانه هنر پشتبام خوبی دارد که از آنجا میتوان منظره بسیار زیبایی از شهر را تماشا کرد. طبقه پایین خانه هنر فروشگاه صنایع دستی بود که صنایع دستی دانشجوهای هنر در آن قرار داشت. طبقه بالا هم پشتبام بود و هم کافی شاپی کوچک. هزینه بازدید از پشتبام ۴هزار تومان بود و وقتی به آنجا رفتم واقعاً از دیدن آن همه زیبایی شگفتزده شدم
تمام شهر از آن بالا پیدا بود و تا چشم کار میکرد خشت بود و گنبد و بادگیر که در غروب جذابیتش چند برابر شده بود. بعد از خانه هنر در ابتدای یک کوچه تابلویی قرار داشت که روی آن نوشته شده بود «خانه باران». به پشتبام خانه باران هم رفتیم و آنجا هم کافی شاپی قرار داشت که تعطیل بود. منظرهای که از خانه باران میدیدم از خانه هنر هم تماشاییتر و جذابتر بود و من را واقعا به وجد آورده بود؛ به طوری که دلم میخواست فقط آن بالا بنشینم و و ساعتها به اطراف نگاه کنم.
بعد از خانه باران و تماشای یکی از بهترین مناظری که در عمرم دیده بودم به طرف میدان ساعت رفتیم که اولین و قدیمیترین ساعت شهری ایران در این میدان نصب شده است. برج ساعت یزد ساختمانی خشتی و به شکل مکعبمستطیل است و ساعتی در بالای آن قرار دارد که در زمان قاجار مردی به نام ابوبکر آن را ساخته است.
رستورانگردی در یزد و پایان سفر
در کمال تعجب متوجه شدیم که رستورانی که غذاهای سنتی یزدی داشته باشد بسیار کم است. ما به رستورانی نزدیک آتشکده زرتشتیان رفتیم به نام «سرو». خورشت قیمه، فسنجان و قورمهسبزی سفارش دادیم که جمعاً حدود ۹۰ هزار تومان شد. سوپ و ژله و سالاد هم جزو سرویس رایگان رستوران بود.
بعد از صرف شام به طرف تهران حرکت کردیم و اینگونه بود که سفر دو روزه ما به شهر یزد به پایان رسید. قطعاً اگر دفعه بعد به یزد سفر کنم فقط و فقط در کوچهپسکوچههای شهر و بافت سنتیاش قدم خواهم زد و به خانه باران خواهم رفت و ساعتها از تماشای شهر، که با هیچ بنای تاریخیای قابل قیاس نیست، لذت میبرم!