نقشه گردشگری دزفول
سفرنامه شبیه به نقشه سفر به شهرهای مختلف است. با خواندن سفرنامه افراد دیگر احساس میکنیم همراه آنها به این سفر رفتهایم و پابهپایشان تجربیات زیادی به دست آوردهایم.
نیما برای ما در سفرنامهاش درباره جاهای دیدنی دزفول نوشته است. با او همراه میشویم تا با این شهر بیشتر از قبل آشنا شویم.
شروع سفر من به دزفول زیبا
چند وقت پیش تصمیم گرفتم که به دزفول برم و با این شهر قشنگ بیشتر آشنا بشم. حالا میخوام سفرنامهام رو از اینجا شروع کنم که چرا به دزفول میگن شهر آب و آجر؟
ماجرای دزفول از قدیم به رودخانهای گره خورده که از وسطش میگذره، در گذشته اعتقادی وجود داشته که رود دز روزیرسانه چون مردم در اون زمان از طریق ماهیگیری و آبیاری زمینهاشون امرار معاش میکردند.
برای مثال در این عکس باقیمانده آسیابهای آبی رو میبینید که سر راه رودخانه دز ساخته شدند و برای آرد کردن گندم ازشون استفاده میشده.
اگر قصد اجاره روزانه خانه در دزفول و یا اجاره روزانه خانه در اهواز رو دارید میتونید با خیال راحت اقامتگاه مورد نظرتون رو در سایت اتاقک پیدا کنید و راهی خوزستان دوستداشتنی بشید.
درباره جاهای دیدنی دزفول
به قول یکی از اهالی اینجا «آنچنان حیاتمان به حیاتش گره خورده است که چون خون در وجودمان جاری ست. محرم راز و سنگ صبورمان است و تا جایی که این شهر در خاطرش دارد، بدون گله و شکایت دردهایمان را هم با خودش میبرد!»
نقش دیگهای که آب در این شهر داشته ترکیب شدنش با خشت و گل بوده تا آجر به وجود بیاد، آجری که در معماری و ساخت بناهای این شهر استفاده شده.
زمانی که در محلههای قدیمی دزفول قدم میزدم و با محلیها صحبت میکردم متوجه شدم همه اصول مهندسی و علمی که در حفظ استحکام بنا رعایت شده با استفاده مناسب از تعداد، شکل ترکیبی و خرد کردن آجرها بوده.
اصلیترین مصالح برای ساخت بناهای دزفول آجره، به این دلیل که منابع چوبی محدوده و سنگ هم باعث انتقال حرارت میشه.
مثلاً «خانه تیزنو»، که بزرگترین خانه تاریخی دزفوله، یکی از بناهاییه که برای ساختش از آجر استفاده شده و همه مشخصههای معماری بومی مثل هشتی ، شوادون، شبستان و نمای تزیینشده با آجرکاری رو داره.
کف حیاط خانه تیزنو آجرپوش بود و همون طور که انتظار داشتم یک حوض و باغچه دلربا هم داشت، قدمت ساخت خانه به دوره صفویان برمیگرده اما در دوران قاجار و پهلوی اول دچار یک سری تغییرات شده.
خانه تیزنو در محله قلعه دزفول قرار داره که قدیمیترین و تاریخیترین محله این شهر باستانیه. محله قلعه یا قله در غرب خیابان طالقانی قرار گرفته و یکی از ۲۸ محله قدیمی دزفوله.
برای اینکه مفصل درباره جاذبه های گردشگری دزفول بدونید براتون این لینک رو میذارم.
بعد از دیدن خانه تاریخی به سمت قدیمیترین پل آجری جهان حرکت کردم. وجود این پل در دزفول نشانهای از قدمت طولانی استفاده از آجره.
پل قدیمی یکی از جاهای دیدنی دزفول
پل قدیم دزفول بعد از گذشت ۱۷۰۰ سال همچنان سالم و بادوام پابرجا باقی مانده و تا همین چند سال قبل ماشینها اجازه عبور کردن ازش رو داشتند.
این پل رو اسیرهای رومی به دستور شاپور اول ساختند. پل ساسانی از سنگ ساروج و آهک درست شده و با اینکه در دورههای مختلف چندین بار بازسازی شده اما پایههاش از زمان ساسانیان به جا مونده.
جالبه که بدونید «دزفول» تغییر شکل یافته کلمه «دژپله» و به خاطر وجود پل ساسانی این اسم رو برای این شهر انتخاب کردند.
آجرها در این شهر بازماندگانیاند از تمدنهای دوری که به فراموشی سپرده شدند و زیر دنیای جدید دفن شدند، آجرهای این شهر تاریخ رو دیدند و حالا خودشون بخشی از گذشته این شهرند!
بعد از اینکه نیمساعت کنار پل، لب آب نشستم رفتم «کَتها» رو از نزدیک ببینم. شنیده بودم کتها دالانهای دستکندی هستند که روی دیواره رود دز ایجاد شدند و در گرمای تابستون مسافرها بعد از یک آبتنی، که روح آدم رو تازه میکنه، برای دوری از آفتابسوختگی و استراحت کردن داخلشون میرن؛ البته این کاربرد جدید کتهاست.
در واقع کت از «کهف» بهمعنی غار گرفته شده که در گذشته محلی برای تحصیل عارفها و دانشمندهای شهر بوده و موقع جنگ هم بهعنوان پناهگاه ازش استفاده میکرند.
برای رسیدن به اینجا کافیه جاده ساحلی رو به سمت پل غدیر ادامه بدید تا دالانها رو ببینید.
هنوز چند ساعت تا غروب مونده بود که تصمیم گرفتم به امامزاده رودبند برم که کنار رودخانه بود و گنبد خیلی زیبایی داشت.
اسم این امامزاده قصه جالبی داره، محلیها میگفتند سالها پیش فردی به اسم سیدعلی سیاهپوش برای راهنمایی اهالی دزفول به این شهر میاد و برای اینکه کرامتی نشون بده تا مردم اعتقاد بیشتری بهش پیدا کنند، در محلی که بقعه قرار داره به درگاه خدا دعا میکنه و رود خروشان دز آرام میگیره، از زمان سیدعلی سیاهپوش این بقعه به رودبند مشهور شده.
برای خوردن شام به خانه علی، یکی از دوستانم، رفتم و ازش خواستم که برام یکی از غذاهای محلی دزفول رو درست کنه و نتیجش شد «حمیس توله».
برای پختش از گیاه بومی پنیرک، پیاز، رب انار، نارنج، نمک، زردچوبه، فلفل و روغن استفاده کرد. مزه حمیس توله خیلی شبیه به طعم بورانی اسفناج بود.
اون موقع فراموش کردم عکس بگیرم و از گوگل این عکس رو براتون پیدا کردم.
فردا صبح از خواب که بیدار شدم تصمیم گرفتم روزم رو به طبیعتگردی بگذرونم و با علی به بیرون شهر رفتم.
در ۳۵ کیلومتری شمال دزفول، نزدیک به منطقهای به نام بیشه بزان، بعد از نیمساعت پیادهروی وارد درهای به نام کول خرسان شدیم.
دیوارههای بلند، آب زلال، چشمهها، سنگهای صیقل خورده و گیاهان از زیباییهای کمنظیر این دره بودند.
هنگام سفر به این منطقه یادتون باشه که هیچ ردی از خودتون به جا نذارید و به بکر موندنش کمک کنید.
بعد از کول خرسان حرکت کردیم به سمت قلعه شاداب، یکی از بزرگترین قلعههای طبیعی ایران در دل کوه که ۱۰ کیلومتر طول و ۴ کیلومتر عرض داره و با خیلی از بناهای دیگه که اونها رو به اسم قلعه میشناسیم تفاوت داره.
دیواره این قلعه در دوره چهارم زمینشناسی براثر ریزش یکپارچه و عمودی دیوارههای بنا و همچنین فرسایش ناشی از طغیان رودخانه به وجود اومده. از این قلعه تا اوایل دهه ۶۰ به عنوان سکونتگاه استفاده میشده.
انتهای روستای بیشه بزان، در سمت چپ، یک جاده بود که تا پای قلعه ادامه داشت. از اونجا ۱۵ دقیقه پیادهروی کردیم تا به بالای قلعه رسیدیم.
در دل صخرهها حفرههایی وجود داشت که چندتا چوپان بزهاشون رو اونجا نگه میداشتند.
از اون ارتفاع منظره خیرهکنندهای روبهرومون بود و با گذشتن از لبهای باریک به یک دشت کوچک رسیدیم.
همون طور که محو تماشای دریاچه شیهون بودم به شکوه طبیعت فکر میکردم بیخبر از این که بهای این زیبایی رو روستاهای اطراف دریاچه شهیون، بعد از افتتاح سد، با زیر آب رفتنشون پرداخت کردند.
ساعت ۳ شده بود که تصمیم گرفتیم برگردیم دزفول اما هنوز دو جا مونده بود که نرفته بودم، قمش و بازار.
از علی جدا شدم و رفتم به سمت قمش تاریخی.
قمش (قنات) بهمعنی کاریز و مجرای آب زیرزمینیه که قدمتی چندهزار ساله داره و در زمان قدیم برای استفاده از آب رودخانه حفاری شده.
مردم دزفول با حفر این تونلها در چند کیلومتر بالاتر از شهر و از کناره رود دز آب رو به سمت شهر هدایت میکردند و بعد از مصارف شهری این آب مسیر خودش رو در خارج از شهر برای سیرآب کردن زمینهای کشاورزی ادامه میداد.
در آخر به بازار قدیمی شهر رفتم ولی نه برای خرید، برای بودن کنار محلیها. دزفولیها مردمی بودند خودمانی و صمیمی!
چند بار به چای دعوت شدم و در حجرهشون نشستم و با هم گفتیم و خندیدیم. هر بار برای عکس گرفتن از کسی اجازه گرفتم با لبخند روبهرو شدم، دزفولیها یک جوریاند که انگار نه دلشون میخواد و نه اجازه میدن که احساس غریبگی کنید.
جا داره که به زبون شیرینشون بگم:
«خونت اودون دِسفیلی»
شاید چیزی که ما در مورد شهرهایی مثل آبادان، خرمشهر یا دزفول شنیدیم بیشتر مربوط به دورانی باشه که درگیر جنگ بودند اما این مردم به جز شجاعت، مهربانی و مهماننوازی هم دارند و سرزمینشون زیباییهایی داره که در دل فرهنگ، تاریخ و طبیعت پنهان شده.
پیشنهاد میکنم برای دیدن این زیباییها دزفول رو هم به لیست جاهایی که باید بهش سفرکنید، اضافه کنید. برای شروع سفر کافیه با اجاره روزانه خانه در دزفول از اتاقک یک محل اقامت مناسب از اتاقک رزرو کنید و راهی بشید.
تهیه شده توسط تیم تولید محتوای اتاقک
خیلی ترغیب شدم که برم دزفول رو ببینم
چقدر از دزفول کم میدونیم.